loading...
معرفی آر.یو.پی
ehsan بازدید : 160 یکشنبه 28 آبان 1391 نظرات (0)

  در سازمان‌های امروزی که اغلب دارای ابعاد و ساختارهای پیچیده و از نظر فیزیکی توزیع شده هستند تنها ذکر اینکه چه کارهایی باید توسط چه کسانی (شرح وظایف) انجام شود کافی نیست، بلکه فرآیندها، داده‌ها، اهداف و نقش افرادی که در سازمان انجام وظیفه می‌کنند باید با اهداف و راهبردهای سازمان که در قالب برنامه‌ریزی راهبردی ارائه می‌شوند، همخوانی داشته باشد. چنین امری مستلزم آن است که سازمان دارای یک نقشه از تمام ابعاد خود باشد تا بتواند با استفاده از این نقشه، روابط بین ابعاد سازمان را درک نموده و در صورت نیاز با تغییرات هماهنگ نماید. این نقشه از سازمان، که حاوی اطلاعات افراد، فرآیندها، مکان‌ها و دیگر ابعاد و خصوصیات سازمان است، معماری سازمانی نامیده می‌شود.

 

مقدمه

 

معماری سازمانی چارچوبی برای تببین، هماهنگ‌سازی و همسوسازی کلیه فعالیت‌ها و عناصر سازمان در جهت نیل به اهداف راهبردی سازمان است. معمار سازمانی همانند دیگر معماران با بخش‌های مختلف سیستم درگیر می‏‏شود، اما برخلاف دیگر معماری‌ها، معمار با سیستمی مواجه‌است که اجزای آن اغلب غیرفیزیکی، غیرقابل لمس و مفهومی بوده و روابط حاکم بر آنها منبعث از روابط و فرهنگ کاری و (یا) انسانی است. جهت توصیف چنین سیستمی، او نمی‌تواند از روش‌های رایج برای دیگر معماری‌ها استفاده نماید و نیاز به استفاده از مدل‌های مختلف دارد. می‌توان معماری سازمانی را با مجموعه‌ای از مدل‌های بهم پیوسته و مرتبط نمایش داد که انتخاب بین انواع مدل‌های مناسب بر عهده معمار است. معماری سازمانی ریشه گرفته از بحث‏ «معماری سیستم‌های اطلاعاتی» و به خصوص «معماری اطلاعات» و ادامه این نوع از معماری‌ها بطور خاص در سازمان است. تفاوت معماری سازمانی و معماری سیستم‌های اطلاعاتی در این است که معماری سازمانی تمام جنبه‌های سازمان نظیر کاربران، موقعیت جغرافیایی سیستم‌ها، نحوه توزیع آنها، فرآیندهای حرفه، انگیزه کارها، راهبردها، ماموریت‌های سازمان و غیره را در نظر می‌گیرد، در حالیکه معماری اطلاعات، تنها بر اطلاعات متمرکز شده‌است. در واقع، در معماری سازمانی با یک نوع مهندسی مجدد در کل سازمان، از منظر سیستم‌های اطلاعاتی روبرو هستیم که سعی در بهبود فرآیندهای کاری سازمان از طریق به کارگیری فناوری اطلاعات دارد. این روش از لحاظ تاریخی پیشینة طولانی ندارد و در بین بقیه روش‌ها از تازه‌ترین‌هاست و در طبقه‌بندی آنها از گونه سازمان‌گرا و داده‌گراست و ناشی از گسترش بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمان‌ها و افزایش تعاملات درون و برون سازمانی و همچنین شتاب روز افزون تغییرات است که بحران فناوری را ایجاد نموده‌است.

 

سابقه و تاریخچه

 

زمینه معماری سازمانی (معماری فناوری اطلاعات سازمانی) در سال ۱۹۸۷ با انتشار مقاله‌ای با نام «چارچوبی برای معماری سیستم‌های اطلاعاتی» توسط جان زکمن پایه‌گذاری گردید. در این مقاله زکمن به چالش و چشم‌انداز معماری‌های سیستم‌های اطلاعاتی اشاره می‌کند. چالش به مدیریت سیستم‌های توزیع شده همراه با پیچیدگی در حال افزایش، مربوط است. زکمن می‌گوید:

«هزینه و موفقیت کسب و کار، به طور روزافزون به سیستم‌های اطلاعاتی کسب و کار و رویکرد نظام‌مند برای مدیریت این سیستم‌ها، بستگی دارد»

چشم‌انداز زکمن آن بود که ارزش و چالاکی کسب و کار می‌تواند بوسیلهٔ رویکرد همه جانبه برای معماری سیستم‌ها بهتر درک شود. یعنی هر موضوع از هر منظری نگاه گردد. رویکردهای چند بعدی برای معماری سیستم‌هایی که زکمن توضیح می‌دهد ابتدا «چارچوب معماری سیستم‌های اطلاعاتی» نام گرفت و به سرعت به «چارچوب معماری سازمانی» تغییر نام یافت.

زکمن در یکی از نخستین تلاش‌های خود تاثیر عمیقی در معماری سازمانی وزارت دفاع ایالات متحده گذارد. این فعالیت بنام «چارچوب معماری فنی برای مدیریت اطلاعات» شناخته می‌شود و در سال ۱۹۹۴ معرفی گردید.

در سال ۱۹۹۲ وزارت دفاع آمریکا پروژه‌ای تحقیقاتی TAFIM را با هدف تهیه یک طرح جامع برای انسجام و هماهنگی کلیة منابع اطلاعاتی در داخل مجموعه وزارت آغاز نمود. در سال ۱۹۹۴ این وزارت با انتشار بیانیه‌ای کلیة واحدهای تابعه خود را ملزم به اجرای نتایج TAFIM و انطباق سیستم‌های اطلاعاتی خود با آن نمود. TAFIM از آن تاریخ تاکنون همواره در حال بازنگری و اصلاح بوده و در حال حاضر نسخه ۳ آن توسط وزارت دفاع آمریکا مورد استفاده قرار می‌گیرد. این تجربه وزارت دفاع، مورد استقبال سایر وزارتخانه‌ها و موسسات دولتی قرار گرفت و روش‌ها و الگوهای بکار رفته در TAFIM در سایر سازمان‌ها نیز به کار گرفته شد. براساس تجربیات بدست آمده از پروژه TAFIM، در سال ۱۹۹۶ قانونی بنام «کلینگر- کوهن» در کنگره آمریکا به تصویب رسید که بر طبق این قانون و بر پایة نتایج TAFIM همه وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی آمریکا ملزم به تنظیم معماری فناوری اطلاعات سازمانی خود شدند. همچنین مسئولیت تدوین، اصلاح و اجرای معماری فناوری اطلاعات در هر سازمان برطبق این قانون برعهدة مدیر ارشد فناوری اطلاعات سازمان قرار گرفت. به دنبال تصویب قانون کلینگر-کوهن که مهمترین سند قانونی در مورد الزام تنظیم معماری اطلاعاتی در سازمان‌های دولتی آمریکاست، سازمان برنامه و بودجه آمریکا نیز در رهنمودی که در سال ۱۹۹۶ منتشر ساخت بر لزوم هماهنگی طرح‌ها و هزینه‌های انجام شده توسط موسسات دولتی آمریکا با معماری فناوری اطلاعات سازمان تاکید نمود. پس از آن تاریخ اغلب موسسات دولتی آمریکا از جمله وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، نیروی انتظامی و دانشگاه‌هایی که از بودجه دولتی استفاده می‌کنند، پروژه‌هایی را برای تنظیم و تدوین معماری فناوری اطلاعات خود آغاز نمودند. سپس شورای مدیران ارشد فناوری اطلاعات آمریکا سندی را منتشر ساخت که حاوی چارچوب معماری سازمانی دولت فدرال بود که سند معماری اطلاعات دولت فدرال محسوب می‌شد و مستمراً در حال بازنگری و اصلاح است. این سند الگویی برای سازمان‌های بزرگ و مشتری مدار است.

در ایران معماری سازمانی ابتدا با نام معماری اطلاعات توسط دکتر فریدون شمس و همکارانش تبلیغ شد. این گروه سپس کمیته فنی معماری اطلاعات ایران را راه‌اندازی نمودند (http://enterprisearchitecture.ir). در سال ۱۳۸۵ برای اولین بار معماری سازمانی در دوازدهمین کنفرانس بین‌المللی انجمن کامپیوتر ایران به عنوان یک زمینه مستقل ارائه شد. سپس با تلاش‌های دکتر فریدون شمس مجوز ایجاد دوره کارشناسی ارشد معماری سازمانی در دانشگاه شهید بهشتی صادر شد. هسته پژوهشی معماری سیستم‌های اطلاعاتی از دیگر تلاش‌های علمی و کاربردی نمودن معماری سازمانی در ایران است. در حال حاضر شرکت‌ها و سازمان‌های بسیاری برای توسعه فناوری اطلاعات خود به این رویکرد روی آورده‌اند.

 

تفاوت محصولات معماری سازمانی با روش‌های دیگر

 

طراحی و تولید سیستم‌های اطلاعاتی کوچک و محلی دارای پیشینه و تجربه زیادی بوده و روش‌های بسیاری برای آن ارائه شده‌است که آخرین آنها طراحی و توسعه براساس روش‌های شی‌گرا و برپایة مولفه‌است که کمک بسیاری به انعطاف‌پذیری سیستم‌های اطلاعاتی نموده‌است. با این وجود روش‌های فوق نمی‌توانند در مورد سیستم‌های بزرگتری که حاوی چندین زیر سیستم کوچکتر هستند مفید واقع شوند. نگرشی که در طراحی و تولید یک سیستم اطلاعاتی مستقل وجود دارد مبتنی بر شناخت نیازمندی‌ها و موجودیت‌های اطلاعاتی محلی بوده و در نهایت منجر به ایجاد سیستمی برای مدیریت اطلاعات فوق می‌شود. سیستم‌های اطلاعاتی بزرگتر که خود از چندین زیر سیستم کوچکتر تشکیل می‌شوند، محتاج نگرشی کلی‌تر و همه جانبه‌تر به مسئله هستند تا بتوانند این جزایر اطلاعاتی را با هم مرتبط سازند. شباهت‌های زیادی که بین محصولات معماری سازمانی با خروجی‌های متدولوژی‌های تحلیل و طراحی سیستم‌ها نظیر SSADM و RUP و غیره دارد، اغلب گیج کننده بوده و این سوال را مطرح می‌سازد که اساساً چه تفاوتی بین معماری سازمانی با روش‌های فوق وجود دارد. نکته کلیدی در پاسخ به این سوال، توجه به مفهوم «عناصر پایه» است. همانطور که در بخش قبل نیز اشاره شد، هدف از معماری سازمانی ارائه توصیف‌هایی از جنبه‌های مختلف این عناصر پایه‌است. در این مورد معمولاً از تکنیک‌هایی استفاده می‌شود که در متدولوژی‌های تحلیل و طراحی نیز رایج است. به عنوان نمونه اغلب تکنیک‌های ساخت یافته‌ای که برای مدل‌های داده یا فرآیند معماری سازمانی به کار می‌روند، عیناً برداشت شده از تکنیک‌های تحلیل و طراحی ساخت‌یافته یا شی‌گراست. در واقع، می‌توان گفت تفاوت اساسی در محصولاتی است که در معماری سازمانی ایجاد می‌شود. محصولات معماری سازمانی کاملاً نرمال بوده و طراحی آنها به گونه‌ای صورت گرفته که قادر به ایجاد «زیر ساخت» باشند. مهمترین نکته در رابطه با اجزائی که برای استفاده به عنوان زیر ساخت در نظر گرفته می‌شوند، قابلیت استفاده مجدد آنهاست. در صورتیکه این موضوع ممکن است در مورد محصولات متدولوژی‌های تحلیل و طراحی صادق نباشد. محصولات معماری سازمانی ابتدائی و ساده بوده و این قابلیت را دارند که بصورت دیگری ساخته شوند که این همان انعطاف‌پذیری است که به‌دنبال آن در معماری سازمانی هستیم. در مقایسه، سیستم‌های اطلاعاتی عموماً محصولاتی قابل انعطاف تولید نمی‌کنند و با هدف کاملاً روشنی تولید می‌شوند. به عبارت بهتر، با استفاده از توصیف‌های معماری سازمانی این امکان برای مدیران ارشد بوجود می‌آید که در صورت لزوم اقدام به ایجاد ترکیبی جدید از عناصر پایه و ارتباطات بین آنها نمایند.

 

کاربرد معماری سازمانی

 

افراد مختلف سازمان می‌توانند کاربردهای مختلفی از معماری سازمانی داشته باشند. پس از تولید محصولات معماری، محصولات فوق در اختیار ذینفعان سازمان قرار داده می‌شوند. توصیف‌های موجود در محصولات فوق که عمدتاً به صورت گرافیکی ارائه می‌شوند کمک زیادی به تصمیم‌گیری‌ها، تحلیل‌های راهبردی، ارزیابی و اصلاح فرآیندهای حرفه، ارزیابی و سنجش کارائی، پیش بینی و برنامه‌ریزی تغییرات، ارزیابی هزینه‌ها و غیره می‌نماید. هر کدام از افراد فوق، بسته به جایگاه خودشان می‌توانند روی دیدگاه خاصی از معماری متمرکز شوند. بعنوان نمونه، دیدگاه‌های سطح بالایی چون «دیدگاه برنامه‌ریز» و «دیدگاه مالک» مناسب هیئت مدیره و مدیر ارشد سازمان است چرا که این دو دیدگاه توصیف کننده سرفصل‌های اطلاعاتی، ماموریت‌ها، فرآیندهای کاری، توزیع جغرافیایی مکان‌های سازمانی، ساختار سازمانی، رویدادهای مهم و راهبردهای ماموریتی سازمان هستند. از طرف دیگر، افرادی چون «کارشناسان فناوری اطلاعات»، «طراحان سیستم»، «تحلیل‌گران» و غیره می‌توانند توجه خود را روی محصولات «دیدگاه طراح» متمرکز کرده و به بررسی مواردی چون مدل مفهومی و منطقی داده‌ها، نمودارهای فعالیت، مدل مفهومی شبکه، سلسله مراتب سازمانی، نمودارهای ترتیبی و قواعد کار بپردازند. در هر صورت یکی از مواردی که لازم است قبل از شروع هر نوع معماری مشخص شود، هدف و منظور معماری است که نوع محصولات و چگونگی آنها را مشخص می‌نماید و کمک شایانی به همگرائی محصولات می‌کند. علاوه بر اینها، معماری سازمانی یک مخزن اطلاعاتی کامل از کل سازمان در اختیار می‌گذارد که مطالب آن به صورت اصولی طبقه بندی شده و قابل استفاده برای همه سازمان است. از لحاظ ماهیت، معماری سازمانی فرآیندی است که پیش از آنکه جنبه فنی داشته باشد، جنبه مدیریتی و عملیاتی دارد. این نسبت بعضاً ۸۰ به ۲۰ عنوان می‌شود.

 

فرآیند معماری سازمانی

 

هدف از فرآیند معماری سازمانی ایجاد و اجرای معماری و ارائه خروجی‌های معماری در سازمان است. این فرآیند در کنار دیگر فرآیندهای اصلی سازمان قرار گرفته و بصورت پیوسته اجرا می‌شود. بطور کلی، این فرآیند شامل سه مرحله اصلی است که عبارتند از: ۱) برنامه‌ریزی راهبردی فناوری اطلاعات، ۲) برنامه‌ریزی معماری سازمانی، ۳) اجرای معماری سازمانی. هر کدام از این سه مرحله اصلی، به زیر مراحلی تقسیم می‌شوند که بررسی هر یک از آنها خارج از حیطه این تحقیق است، به همین دلیل تنها به توضیح «فرآیند برنامه‌ریزی معماری سازمانی» خواهیم پرداخت. در واقع، برنامه‌ریزی راهبردی فناوری اطلاعات پایه‌ای برای برنامه‌ریزی معماری سازمانی است. برنامه‌ریزی معماری سازمانی، عبارتست از فرآیندی که به منظور تعریف معماری‌های لازم و برنامه‌ریزی جهت پیاده‌سازی معماری‌های فوق انجام شده و هدف از آن فراهم ساختن زمینه‌های استفاده موثر از اطلاعات جهت پشتیبانی از ماموریت‌های سازمانی است. این برنامه‌ریزی بر روی سه نوع زیر معماری انجام می‌شود که عبارتند از: معماری وضع موجود، معماری گذار و معماری وضع مطلوب. بهمراه تعریف معماری‌ها، برنامة اجرایی نیز برای اجرای آن ارائه خواهد شد تا معماری را به شکل عملی تبدیل نماید. اولین کاری که باید قبل از شروع مراحل «برنامه‌ریزی معماری سازمانی» انجام شود، تعیین مواردی چون چشم‌انداز، اهداف و اصول معماری سازمانی است. بعبارت بهتر، باید منظور معماری سازمانی بیان شود که همان خروجی‌های مرحله برنامه‌ریزی راهبردی فناوری اطلاعات را تشکیل می‌دهند. همچنین، باید در نظر داشت که این فرآیند باید با همکاری تمام قسمت‌های سازمان انجام شود، بنابراین مستلزم حمایت مدیریت و اختصاص به موقع منابع و همکاری مدیران قسمت‌های مختلف سازمان است.

 

مجموعه مستندات معماری سازمانی (زمان انجام) :

 

 

مستندات نتایج گویای مؤلفه‌های معماری سازمانی مشتمل بر کسب و کار (Business) معماری اطلاعات (Information Architecture) سیستمهای کاربردی (Applications) و زیرساخت فناوری (Technology) می‌باشد.
معماری وضع موجود(As-IS): نشان دهنده وضع موجود بر اساس حقایقی که در سازمان وجود دارد اِیجاد می‌گردد. تجهیزات سخت‌افزارها شبکه‌ها و فرایندها و همۀ سیستم‌های فعلی جزو معماری وضع موجود می‌باشند.
معماری وضع مطلوب (To-BE): چشم اندازی از آنچه که می‌خواهیم سازمان در آیندۀ معین به آن برسد و گویای وضع آتی سازمان بر پایۀ راهبردها، اهداف و برنامه‌های دراز مدت «معماری وضع مطلوب» نامیده می‌شود.
طرح انتقالی : سندی راهبردی و منظم با هدف برنامۀ زمانی لازم برای انتقال سازمان از وضع موجود به وضع مطلوب می باشد. این سند حاوی تعریف و پیشنهاد به توسعۀ سیستم‌های مطلوب(RFP)است.

 

 

چارچوب‌های معماری سازمانی:

 

 

نیاز به ارائه تفکرهای سازماندهی شده وساختارهای منطقی طبقه بندی اطلاعات پیچیده و توصیف ومفهوم کارهای معمار پیشگامان معماری را بر آن داشت تا روش‌ها والگوهای مختلفی را ابداع و به جامعه معماری این امکان را بدهند تا اطلاعات کار معماری را تبدیل به یک چارچوب نموده و به روش علمی و مدون نموده و بدین طریق هنر و علم خود را در اختیار دیگران بگذارد.
چارچوب معماری زکمن Zachman: را جان زکمن درسال ۱۹۸۷ برای صنعت و تجارت ارائه کرده‌است. وی در ابتدا این کار را با ارائه یک الگوی جامع در زمینه معماری اطلاعات شروع نمود و چون معتقد به تحلیل سازمان با استفاده از چارچوب معماری بود جنبه‌های مختلف طراحی یک سیستم از نظر محتوی، مفهوم، منطق، فیزیک و توصیف‌های دقیق غیر محتوائی را به صورت یک سری سئوال از نقطه نظر داده، وظیفه، شبکه، افراد، زمان وانگیزه در یک جدول که تکمیل آن توصیف معماری انجام شده و پاسخ چه چیز، چطور، کجا، چه کسی، کی و چرا ی آینده سازمانی پویا می‌باشد.
چارچوب معماری C۴ISR/DoDAF: که وزارت دفاع آمریکا درسال ۱۹۹۶ آن را در ابتدا برای توصیف معماری سیستم‌های نظامیعملیات مشترک طراحی نموده بود دارای چارچوبی بسیار جامع برای بیان سطوح مختلف یک سِستم می‌باشد و محصول نهائی آن تعدادی مستند معین گویای سه دیدگاه عملیاتی، سیستم و تکنیکی معماری انجام یافته بوده ودر نهایت آن را توصیف می‌نماید.
چارچوب معماریTOGAF: Open Group آن را در سال ۱۹۹۵ ارائه کرده‌است.
چارچوب معماری FEAF: شورای مدیران (CIO Council) دولت فدرال آمریکا آن را درسال ۱۹۹۹ برای افزایش تعامل در سطوح دولتی ارائه کرده‌است. این معماری شامل رهنمودهائی برای معماران سیستم‌های اطلاعاتی در توصیف ماموریت هائی که در اجراء آن چندین سازمان به صورت مشترک در دولت فعالیت دارند مورد استفاده قرار می‌گیرد. این چارچوب معماری سازمانی یک سازوکار سازماندهی مدیریت توسعه ونگهداری و همچنین ساختاری برای ساماندهی منابع اطلاعاتی وتشریح فعالیتهای معماری سازمانی فدرال ارائه می‌نماید. مدل دارای هشت مولفه اساسی است.
چارچوب معماری سازمانی ( TEAF)خزانه داری آمریکا براساس معماری زکمن و چارچوب معماری FEAF درسال ۲۰۰۰ ارائه کرده‌است.

 

 

  • متدولوژی‌های معماری سازمانی

 

 

در پاسخ به سؤال چگونگر انجام معمارر، جواب يكتایی موجود نيست و گروهی معتقدند فرايند انجام معماری برای هر سازمانی بايد متناسب با آن تطبيق داده شود، اكثر مؤلفان نيز در اين زمينه به ارائهٔ راهنمایی های عمومی و گام های كلان پرداخته اند. معماری سازمانی شامل دو وضعيت موجود و مطلوب بوده و بنابراين فرايند معماری را بايد چگونگی حركت از وضع موجود به مطلوب دانست، البته تعريف و تعيين وضع موجود و مطلوب نيز می بايست جزو فرايند معماري به حساب آيد.

  • متدولوژي مربوط به DODAF
  • فرايند ۶ مرحله اي DODAF شامل موارد زير است:
  • تعيين مقصود استفاده از معماری
  • تعيين حوزه معماری
  • تعيين خصوصياتی كه بايد مد نظر قرار گيرد
  • تعيين ديدگاهها و محصولاتی كه مي بايست ايجاد شود
  • تعيين محصولات ضروری
  • استفاده از معماری بر اساس منظور مورد نظر


متدولوژی برنامه ریزی معماری سازمانی یا EAP آقای اسپیواک، متدولوژی پیشنهادی خود را اینگونه تعریف می کند: " برنامه ریزی معماری سازمانی، فرایندی است در جهت تعریف معماری برای استفاده اطلاعات به منظور پشتیبانی از حرفه و شامل یک برنامه برای اجرا است" آقای اسپیواک حوزه متدولوژی خود را دو سطر اول چارچوب زکمن معرفی نموده است. البته منظور ایشان، چارچوب اولیه زکمن است که شامل سه ستون بوده و در سال ۱۹۸۷ ارائه شد. وی طراحی سیستمها که در سطر سه می باشد را خارج از حوزه برنامه ریزی معماری خوانده است.

اسپیواک اجزاء متدولوژی خود را در ۴ لایه و شامل ۷ مؤلفه دسته بندی نموده است. این شکل به صورت یک کیک تولّد چهار طبقه می باشد. لایه ها و مؤلفه های این کیک به قرار زیر است:

  • لایۀ اول: دارای یک مؤلفه با نام "برنامه ریزی آغازین" می باشد.
  • لایۀ دوم: دارای دو مؤلفه به نام های "مدلسازی حرفه" و "سیستمها و تکنولوژی موجود" می باشد.
  • لایۀ سوم: شامل سه مؤلفه به نام های "معماری داده"، "معماری سیستم" و "معماری تکنولوژی" می باشد.
  • لایۀ چهارم: شامل یک مؤلفه به نام "برنامه گذار/ اجرایی" می باشد.


متدولوژی راهنمای كاربردی برای معماری سازمانی فدرال: اين متد فرايندی را جهت توسعه معماری سازمانی مشخص می كند، گامها و اجزای اين فرايند همپوشانی زيادی با متدولوژی اسپيواك دارند. به طور مشخص اين متد مباحث بيشتری نسبت به متدولوژی EAP در حوزۀ ابزارها، انتقال، بازاريابی معماری سازمانی و موضوعات مربوط به دولت و حكومت دارد. اين فرايند شامل مراحل زير است:

  • كسب حمايت هيئت رئيسه
  • استقرار مديريت
  • تعيين محصولات و فعاليت های معماری سازمانی
  • تعريف فرايند معماری سازمانی
  • توسعه معماری سازمانی
  • استفاده از معماری سازمانی
  • نگهداشت معماری سازمانی
  • كنترل و سركشی برنامۀ معماری سازمانی

متدولوژي ADM چارچوب معماری سازمانی TOGAF جهت توسعۀ معماری سازمانی اقدام به معرفی متدلوژی اختصاصی خود تحت عنوان "متد توسعه معماری" نمود. مراحل اين متدولوژی به قرار ذيل است:

  • ديدگاه معماری
  • معماری كسب و كار
  • معماری سيستمهای اطلاعاتی
  • معماری تكنولوژی
  • فرصت ها و راه حل ها
  • طرح مهاجرت (گذار)
  • اجراي دولت الكترونيك
  • مديريت تغييرات معماری

متدولوژی Levis الكساندر ليوايز فرايندی هفت مرحله ای برای توسعۀ معماری سازمانی بر مبنای چارچوب C4ISR ارائه نموده است كه در دانشگاه George Mason تدريس می شود. مراحل اين متدولوژی به قرار زير است:

  • تعريف مسأله و جمع آوری اطلاعات دامنۀ مسأله
  • تعيين مفهوم عملياتی و نيازمندی ها
  • تعيين كاركردها و واحدهای سازمانی
  • تعيين عناصر عملياتی و اطلاعاتی و نيز گِرِه های سيستمی
  • تعيين عناصِر سيستمی، خطوط مورد نياز و كاركردها
  • تهيه مدل فعاليت، مدل دادۀ منطقی و اختصاص وظايف
  • تهيه قوانين عملياتی و واسط ها

 

 

مدل بلوغ معماری سازمانی:

 

 

مدل بلوغ معماري سازماني مدل هاي مختلفي براي سنجش بلوغ معماري سازماني منتشر شده كه در اينجا يكي از آنها مورد بررسي قرار مي گيرد، اين مدل شامل 5 فاز مي باشد كه خلاصه هر فاز در ادامه بررسي شده است.

فاز آغازين: در اين مرحله فعاليت ها برروي جداسازي پروژه ها متمركز است و اندكي نيز به استانداردهاي حاكم در سازمان پرداخته مي شود. به تكنولوژي ها به عنوان پشتيباني كننده كسب و كار و راه هاي استفاده از آن توجه مي شود. هنوز تيم معاري تشكيل نشده و مكانيسمي براي هدايت معماري وجود ندارد.

فاز طبقه بندي: در اين مرحله تيم معاري تشكيل و مستقر شده و شالوده معماري مرجع بنا نهاده مي شود. تمركز اصلي در اين مرحله بر طبقه بندي آنچه موجود است و چگونگي پشتيباني آن توسط فناوري اطلاعات خواهد بود. تيم معماري با نگاه به چارچوب هاي مرجع مانند زكمن سعي مي كند محصولالت و مدل هاي معماري انتخاب شده (مدل ها هنوز ايجاد نشده اند) را طبقه بندي كند.

فاز برنامه كاري(blueprinting): در اين مرحله معماري سازماني از پروژه اي مبتني بر فناوري اطلاعات به پروژهاي استراتژيك با بودجه مشخص ترقي مي كند. تيم معماري با جزئيات مناسب وضعيت موجود را توصيف و سپس وضعيت مطلوب را ترسيم مي نمايد. پروژه در سازمان كاملا به رسميت شناخته شده و تصميمات حوزه هاي فناوري و استراتژيك بر اساس وابستگي هاي بين سازماني اتخاذ خواهد شد. چارچوب معماري(مدل ها و روابط آن) كه در فاز قبل انتخاب شده بود تصحيح مي شود و اولين سرويس هايي كه فابليت استفاده در سطح سازمان(قابل استفاده مجدد) را دارند، ارائه و مورد استفاده قرار مي گيرند اگرچه هنوز كامل و جامع نيستند.

فاز يكپارچه سازي: تمركز اين مرحله بر يكپارچه سازي فناوري اطلاعات در راستاي كاهش هزينه تعامل ميان سيستم ها و تكنولوژي هاي زير ساختي است. در صورت تحقق اين امر، فناوري اطلاعات قادر به پشتيباني از تغييرات حرفه خواهد بود و به نوعي فناوري و حرفه همراستا مي شوند. از نتايج اين مرحله كاهش پيچيدگي فناوري اطلاعات به وسيله تعريف سرويس هاي مشترك جديد است، البته اين بدين معنا نيست كه تمامي سيستم هاي موروثي از دور خارج شده و سيستم هاي جديد راه اندازي شود. ابزارهاي معماري سازماني ارتقاء مي آبند تا قابليت پشتيباني زمان اجراي(runtime) معماري را داشته باشند.

فاز بهينه سازي: در اين مرحله معماري سازماني اجرا شده و همه امكانات و ابزارهاي لازم براي مديريت حرفه و فناوري مهيا است، لذا نوبت به بهينه سازي فرايندها مي رسد. فرايندهاي كاري بهينه شده اند و چابكي در حرفه و فناوري محقق شده است. معماري مطلوب از حالت طرح به واقعيت پيوسته و ديده باني(monitoring) بصورت خودكار و ماشيني درامده است. در اين مرحله تمركز بر روي بهينه سازي است و كليه راهيافتها و تكنولوژي هائي كه قادر به بهبود شاخص بازگشت سرمايه در سازمان باشند، به سرعت پياده سازي مي شوند.

 

 

منبع : fa.wikipedia.org

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 720
  • بازدید کلی : 5,445