۱) مقدمه
از آنجا که بیشتر پروژههای نرمافزاری به نوعی با شکست مواجه میشوند و این مطلب را آمار تأیید میکند، نیاز به بررسی علل و عوامل شکست در پروژهها معلوم میگردد. در یکی از مقالههای مورد استفادهی تحقیق حاضر که توسط لورین جی. می نوشته شده است، با یک بررسی آماری جامع و انجام یک سلسله مصاحبه با مدیران و مشاوران پروژههای نرمافزاری و مقایسه و تحلیل آنها، مقالهای فراهم آورده است که در آن به گفتهی خود وی راه حل ارائه نکرده است و تنها سعی در تحلیل علل و عوامل شکست در پروژهها و معرفی آنها نموده است.
این مقاله با توجه به اهمیت رعایت اصول طراحی، که در فازهای مختلف توسعهی نرمافزار مورد توجه است، بر این بخش از چرخهی حیات نرمافزار تأکید و توجه خاص داشته و سعی در اثبات اهمیت و حساسیت مرحلهی طراحی در توسعهی سیستمهای نرمافزاری دارد.
۲) شکست چیست؟
ابتدا لازم مینماید که بدانیم شکست در یک پروژه به چه معناست. شکست در پروژههای نرمافزاری در هر یک از چهار مورد «هزینه»، «زمان»، «کیفیت» و «دستیابی به اهداف» مطرح میگردد؛ بدین معنا که اگر پروژهای با صرف هزینهی بیشتر یا زمان بیشتر یا با کیفیت پایینتر انجام گردد، علیرغم به پایان رسیدن پروژه، آن را توأم با شکست میدانیم.
۱-۲) آمــار
طبق آماری که نویسنده به دست آورده است تنها یک ششم پروژههای نرمافزاری تعریف شده (۶۷/۱۶%) در زمان معین و با هزینهی پیشبینی شده به پایان رسیده است. یک سوم پروژهها (۳۳/۳۳%) فوراً متوقف گردیده و نیمهی باقیمانده مورد بحث این مقاله است؛ که از این میان به طور متوسط پروژهها با صرف ۸۹/۱ برابر بودجه (%۱۸۹+) و ۲۲/۲ برابر زمان (%۲۲۲+) انجام شده و تنها به ۶۱/۰ مشخصات تعریف شده دست یافتهاند(۶۱% اهداف).
بنابراین حساسیت این مطالعه و لزوم اتخاذ تدابیری جهت بهبود این وضعیت کاملاً مشهود است. لازم به ذکر است که آمار فوق تنها از یک جامعهی آماری نمونه به دست آمده و ارقام و اعداد در دنیای واقعی قطعاً بیش از اینهاست، چرا که این مطالعه تنها بر مبنای پروژههای دفاعی نیروی هوایی ایالات متحدهی آمریکا انجام گردیده است.
مطالعات انجام شده مبین این نکته است که ریشهی بیشتر علل شکست، در پیش از اولین خط کد نوشته شده یافته شده است، یعنی «طراحی». البته این موضوع را با شرح جزئیات بیشتر میتوان کالبدشکافی نمود و جنبههای مختلفی را متذکر گردید که همگی در حیطهی طراحی میگنجد.
متن کامل در ادامه مطلب